کتابت ارواح یا خودنگاری (1)

 

کتابت ارواح آن شاخه از علوم روحی ست که به قول عالمان آن نوعی ارتباط با ارواح دیگر خصوصا روح حامی شخص مدیوم می باشد.اما جالب توجه است که شاخه ای از علم خود هیپنوتیزم نیز به این موضوع اختصاص دارد که آن را خود نگاری می نامند.کابوک استاد مسلم هیپنوتیزم بر این اعتقاد است که این تجربه تهنا خود نگاری و نوعی از خود هیپنوتیزمی می باشد.اما معتقدان علوم روحی آن را ارتباط با روح غیر و چیزی جدای خودنگاری می دانند.اغلب تصور می شود که در ارتباط کتابت با ارواح روح دست مدیوم را گرفته و خود می نویسد اما آن چه به نظر صحیح تر می رسد آن است که روح با فرستادن معانی و مفاهیم بر ذهن شما آن را بطور غیر مستقیم می نویسد.به این صورت که از آن چه در پرواز روح معلوم است روح حامی و یا کلا روح روبروی شما قرار گرفته و یا پشت سر شما و با فرستادن پالس های انرژی مفاهیم را به شما القا می کند.و بنا به نوع تمرکز و عمق تمرکز شخص مدیوم مفاهیم با درجه صحت خاصی نگاشته می شود.برای مثال اگر مدیوم در شرایط خوبی از تمرکز قرار نداشته باشد تنها ممکن است چند جمله از نوشته ی وی مورد تایید قرار بگیرد.لذا لزوما تمام آن چه نگاشته می شود صحیح نیست چرا که ممکن است ضمیر ناخودآگاه شخص مدیوم بر آن تاثیر گذاشته باشد.بنابراین بهترین و بی خطا ترین ارتباط موقعی انجام می شود که مدیومی خوب و توانا وجود داشته و شرایط برای وی مهیا باشد.القا معانی بدین صورت است که همانطور که در پرواز روح مشهود است حتا ممکن است روح روبروی شما قرار داشته باشد اما کلامی رد و بدل نشود و شما مفاهیم را به گوش جان بشنوید و نه با کلام.اما اگر مدیومی توانا داشته باشیم ممکن است که القائات آنچنان سریع و دقیق باشد که خود مدیوم به هنگام نگارش متوجه مفاهیمی که می نویسد نشود که این درجه اعلای کتابت است.توضیحات در مورد فواید کتابت و چگونگی انجام آن را به نوشته بعدی محول می کنم.

 

self hypnosis خود هیپنوتیزم

خود هیپنوتیزم self hypnosis

 

خود هیپنوتیزم را یکی از شاخه های هیپنوتیزم می دانند.که در آن فرد شخصا خویش را هیپنوتیزم کرده  و در خلسه و یا آلفا و یا گونه ای از خواب های مصنوعی می رود و قادر خواهد بود به رویدادهای گذشته خود و گاه دیگران اطلاع یافته و قادر به توانایی هایی خواهد بود که در حالت عادی از انجام آن عاجزاست.از توضیح های جانبی خودداری کرده چرا که تمامی توضیحات در سایت های مختلف اینترنتی و یا کتاب های هیپنوتیزم و تعلیمات کابوک وجود دارد.

اما آنچه من در این جا به آن می خواهم اشاره کنم یکی از تجربیاتیست که در این زمینه داشته ام.که در این  تجربه میله فلزی بافتنی سایز دو را از لپ خود رد کرده ام.البته نوک میله بافتنی قبلا تیز شده و با الکل ضدعفونی شده بود.به هنگام انجام این عمل فردی میله را در لپ بنده فرو کرد و من هیچ احساس درد و یا ناراحتی نداشته و خود با هوشیاری کامل نظاره گر بوده ام.در ابتدا برای مدت نیم ساعت تمرین های یوگا اعم از سانا آسانا،حبس سانا آسانا،ماچا آسانا،کبرا،رقص سما،و خود هیپنوتیزم اروپایی را انجام داده و پس از ریلکسیشن و انجام اعمال تنفسی آماده این عمل شدم.پس از عمل تنها خراشی کوچک بر لپ من باقی ماند که به ظاهر معلوم و قابل تشخیص نبود.اما آنچه در انجام این تمرین مرا به شک انداخت مورد زیر است:

 

بنده بعدها شاهد اجرای این عمل بر روی فردی بودم که هیچ تجربه ای در زمینه هیپنوتیزم نداشته و تجربه ی مشابه ای برایش اتفاق افتاد.لذا ممکن است این عمل به هیچ نوع هیپنوتیزم نیاز نداشته و تنها خاصیت گوشت صورت باشد که در مقابل چنین عملی و در شرایط ریلکس چنین عکس العمل نشان می دهد.

اما جالب است که دیگر دوستان این عمل را بر دیگر نقاط بدن از جمله گردن و دست نیز انجام داده اند.گاه می توان به این نتیجه رسید که شاید همگان قادر به انجام این عمل در شرایط معمولی و بدون ترس باشند اما همگان جرات انجام چنین عملی را ندارند.اما به هر حال در این مورد مطئن نیستم و انجام این عمل را توصیه نمی کنم.

اما آن چه خود از فواید این عمل نصیبم شد از بین رفتن تیک های شدید عصبی در چشم و اعضا بدن بود و آرامش نسبی به همراه داشت که این مورد نیز ممکن است از تلقین و موارد مشابه باشد.

بحث های دیگر را در مطالب دیگر بیان می کنم.امیدوارم برای افرادی که مایل اند در زمینه علم هیپنوتیزم علمی و منتقدانه بنگرند مفید باشد.

عکس هایی از این تجربه

 

 

مقدمه

 

آنچه من قصد مطرح کردن در این وبلاگ را دارم صرف بررسی منتقدانه ای بر دانسته ها و  تجربیات عملی خود در مبحث کتابت ارواح و هیپنوتیزم می باشد لازم به ذکر می دانم که بگویم خود به هیچ یقین و اعتقادی در هیچ یک از موارد فوق نرسیده ام لذا بر آنم چون فردی از مذهب شکاکیون* تجربیات خود را نقد کرده شاید که راه گشای افرادی باشم که قصد تحقیق و مطالعه علمی در این زمینه دارند.من علی رغم بسیاری از دوستان که با انجام تجربه ای بر آن اعتقاد می آورند همچون پارمنیدس** بر حواس خود شک دارم.وی معتقد است که حواس پنج گانه در خواب به ما دروغ می گویند،احساس سرما می کنیم،شی غیرواقعی می بینیم،بوی گل را حس می کنیم و حال آن که در آن شرایط همه را واقعی تصور نموده پس از بیدار شدن بر غیرواقعی و رویایی بودن آن آگاه می شویم.امیدوارم پس از بررسی مباحث کتابت ارواح و هیپنوتیزم با یاری و همکاری شما بتوانم تحقیقاتی را بر علم متافیزیک شروع کرده و مطرح نمایم.در خاتمه متن زیر را در مورد پارمنیدس از کتاب دنیای سوفی نوشته یوستین گرودر*** ذکر می کنم.

 

هیچ چیز نمی تواند از هیچ بوجود آید

 

پارمنیدس (540-480 پیش از میلاد) از فیلسوفان الئیایی جنوب ایتالیا عقیده داشت هر چه وجود دارد پیوسته وجود داشته است.به نظر وی هیچ چیزی نمی تواند از هیچ بوجود آید و چیزی که هست نمی تواند نابود گردد.

پارمنیدس این اندیشه را گامی جلوتر برد و گفت تغییر به مفهوم واقعی امکان پذیر نیست.هیچ چیز نمی تواند جز آنچه هست بشود.

پارمنیدس البته می دانست که طبیعت مدام در حال تغییر است.تغییر یافتن چیزها را با حواس خود درک می کرد،ولی این را نمی توانست با آنچه عقل می گفت توافق دهد.وقتی ناچار شد بین محسوسات و عقل یکی را برگزیند،جانب عقل را گرفت.

حتما این اصطلاح را شنیده ای که "تا به چشم خود نبینم باور نمی کنم." اما پارمنیدس چیزهایی را هم که به چشم می دید باور نمی کرد.اعتقاد داشت حواس ما تصویری نادرست از جهان به دست می دهند،تصویری که با عقل ما جور در نمی آید.

این ایمان خلل ناپذیر به عقل آدمی خردگرائی**** خوانده می شود.خردگرا کسی ست که اعتقاد دارد عقل بشر منشا شناخت ما از جهان است.

* scepticism

**Parmenides

Jostein Gaarder,Sophie's World***

**** rationalism